سلب حضانت

سلب حضانت فرزند

سلب حضانت فرزند، نوشته پیش رو توسط وکیل خانواده در خصوص  موارد و دلایل سلب حضانت فرزند و موارد و دلایل سلب حضانت فرزند و نحوه لغو حضانت برای آشنایی شما عزیزان تنظیم گردیده است. حضانت شامل نگهداری طفل از جهت پرورش جسمی وی به همراه رشد معنوی و اخلاقی و فراهم آوردن امکانات لازم برای تربیت است از جمله تهیه خوراک، پوشاک، مسکن و درمان است. در مواردی، حق حضانت ساقط می شود که در این مقاله به بررسی موارد لغو حضانت می پردازیم.

بنابر ماده 1168 قانون مدنی، نگهداری اطفال، حق و تکلیف ابوین یعنی پدر و مادر است، بنابراین نگهداری از اطفال تنها یک حق نبوده بلکه تکلیف قانونی نیز است که قانونگذار بر عهده پدر و مادر گذاشته است. در مواردی، قانون گذار با پیش بینی شرایطی، حق حضانت را از والدین سلب می نماید، زیرا اساسا مصلحت طفل و حفظ امنیت روحی و روانی او بر حق حضانت والدین مقدم است.

بر حسب ماده 1173 قانون مدنی، هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که فرزند در حضانت او می باشد، سلامت جسمانی یا تربیت اخلاقی فرزند در معرض خطر باشد، دادگاه می تواند به درخواست اقربای فرزند یا به درخواست قیم او یا به تقاضای رییس قوه قضاییه، هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ نماید.

بنابراین، در صورتی که زوجین فاقد صلاحیت کافی برای نگهداری و تربیت فرزند باشند حق حضانت از آنها سلب خواهد شد و می توانند نسبت به ثبت دادخواست سلب حضانت اقدام نمایند : موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی هر یک از والدین است.

  1. اعتیاد زیان آور به الکل، مواد مخدر و قمار
  2. اشتهار به فساد اخلاق و فحشا
  3. ابتلا به بیماری های روانی با تشخیص پزشکی قانونی
  4. سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود به مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد و فحشا و تکدی گری و قاچاق
  5. تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف

موارد و مصادیق سلب حضانت فرزند

1- اعتیاد زیان آور به الکل، مواد مخدر و قمار

با توجه به اینکه قانونگذار اعتیاد به مواد مخدر و الکل را مقید به صفت زیان آور نموده است، لذا هر گاه اعتیاد به الکل و مواد مخدر زیان آور نباشد از اسباب سقوط حق حضانت نیست. ممکن است در مواردی والدین اعتیاد خود را از فرزندان مخفی دارند و یا زیان اعتیاد را به خوبی به فرزندان خود بیاموزند لذا چنین اعتیادی موجب سلب حق حضانت نیست.

بنابراین اعتیاد ذاتا دارای مفسده است و آثاری که بر آن مترتب میشود ناخودآگاه بر فرزند تاثیر میگذارد و مخفی داشتن آن یا هشدار درباره زیان آن تاثیری در رفع مفسده آن ندارد و تشخیص اعتیاد زیان آور به عهده قاضی دادگاه خانواده می باشد و در هر مورد ممکن است زیان آور بودن یا نبودن اعتیاد پدر به حال فرزند محل اختلاف باشد.

2- اشتهار به فساد اخلاق و فحشا

هر نوع ادعایی دال بر اشتهار به فساد اخلاقی، اثبات کننده فساد اخلاقی نیست و این ادعا باید به وسیله ادله محکمه پسند در دادگاه صالح اثبات شود و سپس دادخواست سلب حضانت فرزند به دادگاه خانواده تقدیم گردد.

3- ابتلا به بیماری های روانی با تشخیص پزشکی قانونی

با توجه به این که بیماری روانی بر افراد مرتبط با خود تاثیر منفی میگذارد، چه برسد به اینکه آن فرد تحت تفکل و یا حضانت وی هم بوده باشد ، لذا هرگاه بیماری به تشخیص پزشکی قانونی حاد باشد که عرف آن را بیمار تشخیص دهد از موارد سقوط حق حضانت فرزند است.

4 – سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد و فحشا و تکدی گری و قاچاق

5 – تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف

تشخیص این مورد که تنبیه در حد متعارف یا بیش از حد متعارف بوده با دادگاه رسیدگی کننده به دعوی لغو حضانت است، زیرا حسب ماده 1179 قانون مدنی ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند ولی به استناد این حق نمی توانند طفل خود را خارج از حدود تأدیب تنبیه نمایند.

سلب حضانت مادر در صورت ازدواج

صرف ازدواج مادر برای پدر لغو حضانت ایجاد میکند. سلب حضانت مادر در صورت شوهر کردن و ازدواج مادر، مشروط به حیات پدر است و در صورت فوت پدر، حسب ماده 1171 قانون مدنی و ماده 43 قانون حمایت خانواده مادر اولویت در حضانت دارد، مگر اینکه دادگاه به تقاضای ولی یا دادستان، اعطای حضانت به مادر را خلاف مصلحت فرزند تشخیص دهد.

سلب حضانت مادر در صورت جنون

جنون مادر از موارد سلب حضانت می باشد. مطابق ماده ۱۱۷۰ قانون مدنی اگر در مدت زمانی  که  حضانت با  مادر می باشد و مادر به جنون مبتلا شود یا به دیگری شوهر کند، حق حضانت با پدر خواهد بود. جنون در این ماده صرفا برای مادر نمی باشد و در صورت جنون پدر نیز حضانت از وی ساقط می شود.

داد گاه صالح برای دعوای سلب حضانت فرزند

در صورتی که حضانت فرزند با یکی از والدین باشد و طرف دیگر بنا به دلایل قانونی، خواهان سلب حضانت از وی باشد دادگاه صالح برای رسیدگی به دادخواست سلب حضانت دادگاه خانواده می باشد. دادگاه پس از بررسی و رسیدگی، چنانچه دلایل لغو حضانت را موجه بداند، حضانت را از طرف مورد نظر سلب می نماید و رای بر سلب حضانت خواهد داد.

حضانت و قیمومت

تفاوت حضانت و قیمومت چیست؟

در این مقاله به بررسی حضانت چیست ، قیمومت چیست و فرق حضانت و قیمومت خواهیم پرداخت .

حضانت فرزندان که ناظر است بر مراقبت جسمی و فیزیکی از قرزندان تا زمانی که به سن بلوغ برسند ، بر اساس قانون مدنی ، به عهده پدر یا مادر کودک قرار دارد . اما قیمومت نهادی است که برای اداره امور مالی اشخاص محجور پیش بینی شده است و از طرف دادگاه تعیین می شود . به این منظور ، در این مقاله قصد داریم به بررسی این سوال بپردازیم که تفاوت حضانت و قیمومت چیست . بنابراین ، به بررسی حضانت چیست ، قیمومت چیست و فرق حضانت و قیمومت خواهیم پرداخت .

 

حضانت چیست؟

مطابق قانون مدنی ، حضانت فرزندان حق و تکلیفی است که بر عهده والدین قرار دارد . بنابراین ، هر یک از آنها در درجه اول موظف هستند که به مراقبت از فرزند خود بپردازند و در درجه بعد حق این را دارند که حضانت فرزندشان با آنها باشد . منتها در صورتی که والدین از هم طلاق گرفته باشند یا به هر دلیلی جدا از هم زندگی کنند ، حضانت فرزند دختر و حضانت فرزند پسر تا سن هفت سالگی با مادر خواهد بود . از سن هفت سالگی تا سن بلوغ هم به عهده پدر است . برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد اینکه بعد از فوت پدر قیم کیست کلیک کنید .

 

قیمومت چیست؟

قیمومیت در واقع نهادی است که در فقه برای حمایت از محجوران و سامان دادن امور حقوقی و مالی آنها تدوین شده است . در صورتی که پدر و جد پدری یک کودک فوت کرده باشند و برای اداره امور مالی فرزند خود نیز وصی تعیین نکرده باشند ، دادگاه برای سرپرستی آنها قیم تعیین می کند . همچنین ، برای اشخاصی که بعد از رسیدن به سن بلوغ سفیه یا مجنون می شوند هم اعم از اینکه پدر یا جد پدری یا وصی منصوب داشته باشند یا خیر هم از طرف دادگاه قیم تعیین می شود .

 

فرق حضانت و قیمومت

همانگونه که اشاره شد ، قیمومت به معنای سرپرستی و حمایت است . قیمومیت در واقع نهادی است که برای حمایت از محجوران اعم از صغیر ، سفیه و مجنون ایجاد شده است . در واقع ، اشخاص صغیر ، سفیه و مجنون بایستی تحت حمایت شخصی باشند تا امور آنها اداره شود . در این معنا ، قیمومت با حضانت که ناظر بر نگهداری ، مراقبت و حمایت جسمی از فرزندان است تفاوت دارد . حضانت فرزندان در درجه اول به عهده پدر و مادر طفل است که حق و تکلیف به حضانت دارند . اما قیم به موجب حکم دادگاه برای اداره امور مالی محجور تعیین می شود که البته اولویت با نزدیکان طفل است .

قیومیت با کیست؟
قیم کسی است که امور حقوقی فرزند را سر و سامان می‌دهد. به همین دلیل برای انتخاب این شخص قانون وسواس زیادی به خرج داده است. همانطور که گفتیم اگر مادر صلاحیت لازم را داشته باشد اصلی‌ترین گزینه برای قیمومیت است ولی این تمام ماجرا نیست. پس به این نکته حتما توجه داشته باشید که اگر زن ازدواج مجدد کند معمولا اداره سرپرستی، قیمومت را به یکی از اقوام درجه یک پدر یا مادر می‌دهد و اگر هیچ کدام از این‌ها هم نبودند یا صلاحیت نداشتند اداره سرپرستی یک نفر را به عنوان امین انتخاب و همین فرد امین، قیم فرزندان این زن را انتخاب می‌کند. نکته مهم دیگری که نباید از نظرتان دور بماند این است که قیم هیچ‌گاه نمی‌تواند خودسرانه درباره اموال طفل تصمیم‌گیری کند. قانون در این‌باره نیز سختگیری کرده و قیم را الزام کرده است تا همه کارها را با نظارت اداره سرپرستی انجام دهد. پس این را بدانید که اگر قیم بخواهد اموال طفل را نقل و انتقال دهد حتما باید اجازه اداره سرپرستی را قبلا گرفته باشد.

حضانت با کیست؟
پس از فوت پدر حضانت و سرپرستی کودکان حقی است که قانون به مادر اعطا کرده است. پس اگر شما جزو مادرانی هستید که به تازگی همسر خود را از دست داده‌اید بدانید که هیچ‌کس نمی‌تواند فرزندتان را از شما جدا کند زیرا ماده 1171 قانون مدنی حضانت فرزند را پس از فوت پدر حق شما دانسته و گفته است «در صورت فوت یکی از ابوین، حضانت طفل با فردی است که در قید حیات است، هر چند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد». پس لازم نیست نگران باشید چون که زن بعد از مرگ شوهر برای حضانت نیاز به مجوز خاصی ندارد و این موضوع حتی زمانی که طفل پدربزرگ نیز داشته باشد صادق است. نکته دیگری که توجه به آن می‌تواند بسیاری از مشکلات خانواده‌ها را پیش از وقوع حل و فصل کند این است که حتی اگر مادر ازدواج مجدد کند نیز حضانت از او سلب نخواهد شد و اگر کسی فکر می‌کند که مادر صلاحیت نگهداری فرزند را ندارد باید در دادگاه این موضوع را ثابت کند.

به اداره سرپرستی مراجعه کنید
حتما تا کنون این سوال برایتان پیش آمده است که دریافت مجوز قیمومت چگونه است؟ برای پاسخ به این سوال باید گفت که اگر مادری می‌خواهد اداره اموال فرزندش را بر عهده بگیرد باید با ارایه مدارک فوت پدر طفل و نوشتن تقاضا در یک برگ معمولی به اداره سرپرستی مراجعه کند. این فرد باید در نامه بنویسد که پدر طفل طبق مدارک موجود فوت کرده است و ضمن آن آمادگی خود را برای قیمومت طفل اعلام کند.

در این زمان دادستان پس از بررسی، مادر را به عنوان قیم اعلام می‌کند و بعد از آن است که او می‌تواند در امور مالی فرزند خود جهت مصلحت و منافع طفل دخالت کند. اما حتما باید توجه داشت که دخالت قیم در امور مالی طفل دخالتی بدون حد و حصر نیست و حتما باید بر اساس مصلحت طفل انجام بگیرد و در غیر این‌صورت برای قیم مسئولیت‌های سنگینی به بار خواهد آورد.

روندی که اداره سرپرستی طی می‌کند
اداره سرپرستی پس از دریافت تقاضانامه فرد متقاضی قیمومت، به مرجع انتظامی محل سکونت و اقامت فرزندان، دستور می‌دهد برای حفظ حقوق آن‌ها، از اموال منقول و غیر منقول متوفی صورت‌برداری کنند که مبادا اموال متوفی حیف و میل شود.همچنین مدارکی از جمله گواهی فوت متوفی، کپی شناسنامه صغیر، کپی شناسنامه برای معرفی فرد صالح و شایسته‌ای که آمادگی قیمومت را داشته باشد به اداره سرپرستی تحویل داده می‌شود. در این خصوص معمولاً مادر کودک برای قیمومت اعلام آمادگی می‌کند و مرجع انتظامی پس از تحقیق از اهالی محلی، در مورد صلاحیت و شایستگی وی، نتیجه را به انضمام فتوکپی شناسنامه مادر و سایر مدارک به اداره سرپرستی تقدیم خواهد کرد.

اگر مادر قیمومت را قبول نکند!
اگر مادر حضور نداشته باشد مثلا در خارج از کشور برای تحصیل به سر ببرد یا اینکه حاضر به قبول سرپرستی کودک خود نباشد، در این صورت فردی صالح از بستگان، برای قیمومت معرفی می‌شود و چنانچه هیچ یک از اقوام و بستگان حاضر به قبول قیمومت نباشند یا صلاحیت آن‌ها احراز نشود، اداره سرپرستی رأسا کسی را که شایستگی دارد، انتخاب می‌کند، این فرد حتی ممکن است از کارمندان مورد اعتماد خود اداره سرپرستی باشد و این اداره از یکی از این افراد استفاده کند. پس از مشخص شدن فرد صالح برای قیمومت، اداره سرپرستی، پرونده را برای صدور حکم به دادگاه ارسال می‌کند و چنانچه دادگاه نیز صلاحیت فرد معرفی شده را احراز و او را قادر به اداره امور صغیر بداند پس از صدور حکم، پرونده را به اداره سرپرستی باز می‌گرداند. در این زمان است که قیم نامه صادر و به قیم تحویل می‌دهد تا مطابق وظایفی که در قانون مقرر شده است به اداره امور بپردازد.

چند ماده قانونی
طبق قانون، هیچ یک از والدین حق ندارند در مدتی که حضانت کودکی بر عهده آن‌هاست از نگهداری او امتناع کنند و در صورت امتناع هر یک، حاکم باید به تقاضای دیگری، تقاضای قیم یا یکی از اقربا یا به تقاضای مدعی العموم، نگهداری کودکی را به یکی از ابوین یا غیره که حضانت به عهده اوست الزام کند و در صورتی که الزام ممکن یا موثر نباشد حضانت را به خرج پدر و هر گاه پدر فوت شده باشد به خرج مادر تامین کند، این را به یاد داشته باشید که دادگاه فقط می‌تواند پدر یا مادری را که قانونا حضانت به او سپرده شده است به انجام وظیفه الزام کند.

برای اطمینان از حفظ حقوق مولی‌علیه، قانون پیش‌بینی کرده است که دادستان می‌تواند اشخاصی را به عنوان ناظر بر عملکرد قیم تعیین کند. ماده 1247 قانون مدنی در این خصوص باید مورد توجه قرار گیرد که می‌گوید: «مدعی‌العموم می‌تواند اعمال نظارت در امور مولی علیه را کلا یا بعضا به اشخاص موثق یا هیئت یا موسسه واگذار کند. شخص یا هیأت یا موسسه‌ای که برای اعمال نظارت تعیین شده است در صورت تقصیر یا خیانت مسئول ضرر و خسارت وارده به مولی علیه خواهند بود در پایان لازم است این را هم بدانید که قانون حواسش به حقوق قیم نیز بوده است، تقاضای اجرت برای قیم امکان‌پذیر است و فردی که قیمومت را بر عهده دارد می‌تواند از اموال کودک مبلغی مناسب و متعارفی را با نظر دادستان از اموال کودک برداشت کند.

حضانت فرزند

حضانت تا پایان هفت سالگی


بر اساس قانون مدنی ، حضانت فرزند تا پایان هفت سالگی، به عهده مادر قرار گرفته است. پس از هفت سالگی، حضانت فرزندان تا سن بلوغ به عهده پدر است که در مورد دختران ( نه سال تمام قمری ) و برای پسران ( پانزده سال تمام قمری ) است . ولی اگر بعد از 7 سالگی میان پدر و مادر اختلافی به وجود آید ، دادگاه طبق مصلحت طفل تعیین می کند حضانت با کدام یک از والدین باشد .

طبیعی است که کودکان در سال های ابتدایی تولد خود ، قادر نیستند به صورت مستقل نیازهای خود را بر طرف کنند و از آن جهت که پدر و مادر در قبال فرزندان خود مسئول هستند ، موظفند که از آنها نگهداری و مراقبت نموده تا به سنی برسند و خود قادر به انجام کارهایشان باشند . این تکلیف را در حقوق تحت عنوان حضانت می شناسند و به طور خلاصه ، می توان آن را مجموعه اقداماتی نامید که در راستای مراقبت و نگهداری از کودکانی که به سن بلوغ نرسیده اند انجام می گیرد .

بر اساس قانون مدنی ، حضانت کودکان هم حق والدین است و هم نوعی تکلیف ؛ یعنی اینکه به صورت مشترک موظف به نگهداری و تامین نیازهای فرزندان خود هستند ؛ اما گاهی شرایطی پیش می آید که یکی از والدین یا هر دوی آنها نمی توانند از فرزندانشان مراقبت کنند . اینجاست که باید دید بر اساس قانون کدام یک از آنها حق و تکلیف نگهداری یا حضانت طفل را بر عهده خواهند داشت .

در قانون مدنی ، رسیدن به سن هفت سالگی در دختران و پسران، ملاکی است که مشخص می کند قبل و بعد از این سن، حضانت با کدامیک از والدین است . بنابراین به کرات این سوال مطرح شده است که حضانت تا پایان 7 سالگی به عهده کیست و پس از پایان هفت سالگی حضانت با چه کسی خواهد بود ؟

برای پاسخ دادن به این سوال، بهتر آن است که حضانت فرزند دختر تا پایان هفت سالگی و حضانت فرزند پسر تا پایان هفت سالگی را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار بدهیم ؛ هر چند که حضانت فرزند تا پایان 7 سالگی دختر و پسر با مادر است . پس از آن نیز به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت که حضانت فرزند پس از پایان هفت سالگی به عهده چه کسی قرار خواهد گرفت .

حضانت فرزند دختر تا پایان هفت سالگی

ارتباط عاطفی و صمیمانه بسیار قوی که میان مادر با فرزندانش وجود دارد ، بر هیچ شخصی پوشیده نیست ؛ به نحوی که جدا کردن مادر از فرزندش به ویژه در سال های نخستین تولد ، مادر را با مشکلات عاطفی و روانی فراوانی مواجه می سازد . همچنین ، کودک در سال های ابتدایی حیات خود نیازهای فیزیولوژیک فراوانی در رابطه با مادر دارد و تغذیه وی نیز توسط مادر فراهم می شود .

علاوه بر این ها ، معمولا مردان ساعات زیادی را در طول روز به انجام امور خارج از منزل می پردازند . لذا مجموعه ای از عوامل مذکور سبب شده است که قانون گذار در قانون مدنی حضانت فرزند را در سال های ابتدایی تولد او بر عهده مادر قرار بدهد .

آنچه که در این قسمت قصد داریم بررسی کنیم ، این است که حضانت فرزند دختر تا رسیدن به سن 7 سالگی به عهده چه کسی است ؟ بر اساس ماده 1169 قانون مدنی ، حضانت فرزندان دختر تا پایان هفت سالگی بر عهده مادر قرار گرفته است و مادر حق دارد از دختر خود نگهداری کند . البته حضانت مادر تا پایان هفت سالگی دختر ، سبب نمی شود که پدر از حق ملاقات با فرزند خود محروم بشود . بلکه ملاقات با فرزند نیز همچون حضانت، حق والدین است و نمی توان بدون دلیل، والدین را از این حق مهم و حیاتی محروم کرد .

نکته مهمی که در مورد حضانت فرزندان وجود دارد آن است که گاهی مادری که حضانت فرزند دختر تا هفت سالگی را بر عهده دارد ، نمی خواهد و یا نمی تواند از فرزند خود مراقبت کند . در چنین شرایطی ، از آن جهت که پدر نیز حق و تکلیف حضانت فرزند را بر عهده دارد ، می توان کودک را برای حضانت به وی سپرد .

همچنین گفتنی است که حضانت فرزند دختر در صورت ازدواج مجدد مادر، از وی سلب خواهد شد و اگر پدر بخواهد می تواند در صورت ازدواج مجدد مادر ، حضانت فرزند دختر را حتی قبل از پایان هفت سالگی از وی بگیرد ؛ مگر اینکه در صورت ازدواج مجدد مادر ، باز هم وی صلاحیت بیشتری نسبت به پدر برای حضانت فرزند دختر داشته باشد .

حضانت فرزند پسر تا پایان هفت سالگی

در قسمت قبل به این مسئله پرداختیم که حضانت فرزند دختر تا پایان هفت سالگی به عهده چه کسی است و همانطور که ملاحظه شد، اصولا حق حضانت فرزند دختر تا پایان هفت سالگی با مادر است. اما این موضوع، در گذشته در رابطه با فرزندان پسر متفاوت بود .

به این دلیل که در قانون مدنی سابق، حضانت فرزندان پسر صرفا تا پایان دو سالگی بر عهده مادر قرار گرفته بود و ماده 1169 مقرر می داشت که برای نگهداری یا حضانت فرزندان، مادر تا دو سال از تاریخ ولادت فرزند اولویت دارد . پس از پایان این دو سال ، حضانت به عهده پدر قرار خواهد گرفت ؛ مگر در مورد فرزندان دختر که حضانت دختران تا پایان هفت سالگی شان با مادر خواهد بود. بنابراین، بر اساس قانون مدنی سابق، حضانت فرزند دختر تا پایان هفت سالگی بر عهده مادر بود و حضانت فرزند پسر تنها تا پایان دو سالگی با مادر بود .

این حکم که سبب می شد فرزندان پسر در سال های اول زندگی خود از مادرشان جدا بشوند؛ در حالی که حقیقتا چه کسی بهتر از مادر قادر به رفع نیازهای فرزند خردسال خود می باشد؟ همین مطلب در زمان اصلاح قانون مدنی مد نظر قرار گرفت و در اصلاحیه آن، حضانت فرزندان پسر، این بار تا پایان هفت سالگی ، ( همچون فرزندان دختر ) به عهده مادر قرار گرفت .

بنابراین ، به موجب ماده 1169 اصلاح شده قانون مدنی، برای حضانت و نگهداری طفلی که ابوین او جدا از یکدیگر زندگی می کنند، مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و پس از آن، حضانت با پدر است. همانگونه که ملاحظه می شود ، در حال حاضر، حضانت فرزند پسر تا پایان هفت سالگی با مادر است و پدر حضانت را بر عهده ندارد؛ مگر اینکه دلیل موجهی برای سلب حضانت از مادر به دادگاه ارائه دهد. البته پدر علاوه بر این که مکلف به تامین هزینه ها و نفقه فرزندان خود می باشد ، حق دارد با آنها ملاقات کند .

ذکر این نکته نیز ضروری است که اگر فرزند پسر و یا فرزند دختر، یکی از والدین خود را از دست داده باشد ، حضانت بر عهده دیگری قرار خواهد گرفت . به عنوان مثال، حضانت فرزند دختر و پسری که مادرشان فوت شده است، بر عهده پدرشان قرار خواهد گرفت . همچنین حضانت در صورت فوت پدر ، به عهده مادر است و هیچ شخص دیگری حتی پدر بزرگ نمی تواند حضانت را از مادر بگیرد .

البته ممکن است فرزندی هر دوی والدین خود را از دست داده باشد و در سنین حضانت، هم از نعمت پدر و هم مادر محروم باشد. در چنین شرایطی نیز قانونگذار تلاش کرده است که نزدیک ترین خویشاوند طفل را برای حضانت وی تعیین کند و آن شخص ، جد پدری یا پدر بزرگ کودک است که حق و تکلیف حضانت کودک را دارد .

حضانت فرزند پس از پایان هفت سالگی

همانگونه که در قسمت های قبل بررسی شد ، حضانت فرزند دختر تا پایان هفت سالگی و همینطور حضانت فرزند پسر تا پایان هفت سالگی به عهده مادر است ؛ مگر در شرایط استثنایی مثل ناتوانی ، ازدواج مجدد و یا عدم وجود صلاحیت کافی در مادر که منجر به سلب حضانت از وی می شود . اما سوالی که ممکن است مطرح شود این است که حضانت فرزند پس از پایان هفت سالگی به عهده چه کسی قرار خواهد گرفت؟ پاسخ به این سوال نیز در قانون مدنی ذکر گردیده است .

بر اساس ماده 1169 قانون مدنی ، حضانت فرزند دختر و پسر تا سن هفت سالگی با مادر است و از آن پس ، با پدر است. بنابراین، بر اساس این ماده، پس از اینکه فرزند به پایان هفت سالگی رسید، حضانت وی بر عهده پدر قرار می گیرد و پدر تا انتهای دوران بلوغ ، همچنان حضانت را بر عهده خواهد داشت. لازم به ذکر است که سن قانونی بلوغ در دختران پایان نه سالگی آنها ( به ماه قمری ) و در مورد پسران ، تا پایان پانزده سالگی آنها ( به ماه قمری ) می باشد .

لذا بعد از اتمام 7 سالگی ، دختر تا پایان نه سالگی تحت حضانت پدر است و حضانت پسر نیز تا پایان پانزده سالگی اش بر عهده پدر می باشد . البته بر اساس ماده 1169، در صورتی که بعد از 7 سالگی فرزند در خصوص حضانت وی بین پدر و مادر اختلاف رخ بدهد، دادگاه بر اساس مصلحت کودک تصمیم گیری کرده و به تشخیص خود، حضانت را به پدر یا مادر واگذار می کند که کاملا در این مرحله، صلاح طفل در نظر گرفته می شود .

گفتنی است که پس از اینکه فرزند دختر و پسر به سن بلوغ برسند، دیگر خودشان می توانند تصمیم بگیرند که می خواهند با کدام یک از والدین شان زندگی کنند و نمی توان آنها را مجبور کرد که با پدر و یا مادر زندگی کنند و قانون نیز در این مورد، به خواست فرزند بالغ شده احترام می گذارد.